گزارش نشست هفتم خانه ادبیات افغانستان
پی گیری کارگاه انیمیشین و آغاز کارگاه داستانخوانی
روابط عمومی خانه ادبیات افغانستان: نشست هفتگی خانه ادبیات افغانستان با پیگیری پنجمین کارگاه انیمیشین، آغاز کارگاه داستانخوانی و دومین نشست نقد مکتوب، روز پنجشنبه 4 جوزا (خرداد) 1391 در تالار اوستای حوزه هنری تهران برگزار شد.
در این هفته، پنجمین کارگاه انیمیشین با تدریس عبدالله اصغرنژاد در ساعت چهار عصر آغاز شد و تا 4:45 ادامه یافت. سپس نخستین کارگاه داستانخوانی با مدیریت تینا محمدحسینی آغاز به کار کرد. در این کارگاه، داستاننویسان شرکتکننده درباره برخی تکنیکهای داستاننویسی سخن گفتند و داستان خواندند. این کارگاه تا 5:30 برقرار بود.
در ادامه نشست هفتگی خانه، بخش شعر با گردانندگی عارف جعفری، عضو هیئت مدیره خانه، شاعر و آهنگساز آغاز شد که در ابتدای این نشست، رضا اسدی، مسئول تماشا (نقد مکتوب) از چاپ کتاب سید مهدی موسوی با عنوان «مردی که نرفته است، به زودی برمیگردد» خبر داد. سپس محمدسرور رجایی، مدیر خانه اعلام کرد که شماری از دانشجویان افغانستانی در هفته گذشته، در مرکز فرهنگستان زبان و ادب فارسی با دکتر غلامعلی حداد عادل، رییس فرهنگستان دیدار کردند. دیدار از کتابخانه ملی ایران و عضویت افتخاری مهمانان شرکتکننده از دیگر بخشهای این برنامه فرهنگی بود. مجمع فرهنگی دانشجویان افغانستان (فدا) نیز برنامهای در دانشگاه تهران برگزار کرد که در آن، محمدحسین فیاض، عضو هیئت مدیره خانه ادبیات و شاعر پیشگام مهاجرت، در سخنانی به مناسبت بزرگداشت صفدر توکلی (معروف به آبه میرزا) به بررسی دوبیتیهای هزارگی پرداخت. رجایی در ادامه سخنانش گفت که کارگاه عروض و قافیه از هفته بعد با تدریس دکتر محمدامین زواری و ضیا قاسمی از ساعت 5:30 تا 6 برگزار خواهد شد. به جز آن، کارگاه فن بیان و گویندگی نیز با تدریس عارف جعفری، اکبر احمدی و ارشاد احراری در همان ساعت، یک هفته در میان برگزار میشود. ایشان از داوطلبان کلاسهای فیلمسازی نیز خواست برای شرکت در مصاحبه علمی که حوزه هنری برای پذیرش دانشجویان این دوره از فیلمسازی برگزار میکند، با حبیب محمدی، مسئول هنری خانه هماهنگی کنند.
با پایان سخنان مدیر خانه، بخش نقد مکتوب با عنوان «تماشای دوم» آغاز شد که به نقد و بررسی آثار شاعرانی همچون سجاد اکبری، عارف حسینی، سارا محمدی، گلزاده عرفانی و طاهره حسینی میپرداخت. رضا اسدی به عنوان اولین منتقد بیان کرد: «با اینکه در شعر سجاد اکبری، کلمات به خوبی در کنار هم قرار گرفتهاند و تصاویر زیادی هم آفریدهاند، اغراق نیز دقیقا روی همین تصاویر پیاده شده است که به نوعی ضعف تلقی میشود و باعث شده است تصاویر موجود هم به خوبی به مفهوم شعرش نزدیک نشده باشد.» منتقد بعدی، دکتر زواری بود که اظهار داشت: «از جمله ویژگیهای شعر اکبری، ایجاز آن است که این امر در زبان اوستایی، سرشناسه است. در شعر دوم نیز در عبارت «خودکاری شدم»، خلاقیتی به کار رفته است، مثل «بامی میان» در شعر نخست». ضیا قاسمی نیز درباره شعر سجاد اکبری چنین گفت: «اگر شاعر ایجاز را در کار خود نداشت، مسلما شعرش نتیجهای نداشت.» ایشان شعر اول را نسبت به شعر دوم بهتر تلقی کرد و اظهار داشت: «اگر بامی میان به زبان نمیآمد، روی خواننده تأثیر بیشتری میگذاشت. خواننده، خود، باید معنای شعر را کشف میکرد؛ یعنی نباید افشا میشد. در شعر کوتاه اسمها نسبت به شعر حساس هستند و در عین کوتاهی باید ضربهای هم به مخاطب زده شود.» محمدصادق دهقان، منتقد بعدی بود که درباره اشعار اکبری گفت: «شعر اکبری، تعبیر خوبی از قدم نهادن به مراتب بالاتر را در بر دارد. مثلا از مرحله مدادی بودن به مرحله خودکاری شدن پیشرفت داشته است. همان طور که دانشآموزان از کلاس سوم ابتدایی به چهارم میروند، حس و شوق تثبیت را پیدا میکنند. در این شعر نیز عشق چنین حالتی دارد».
شاعر بعدی که شعرش نقد شد، عارف حسینی بود که دهقان در این باره گفت: «القای حس تنفر و مثبت در برابر مخاطب شعرش، حس پارادوکس را به خوبی منتقل میکند. در شعر بعدی او نیز عبارت «قید ضربان قلبم را میزنم» به خوبی جا افتاده است که فضای حاکم در شعر را در قالب صحبتهای شاعر بیان میکند. در شعر چهارم نیز بحث عشق و فقر و فاصله طبقاتی را به گونهای نمادین مطرح میکند.» محمدسرور رجایی هم درباره شعرهای حسینی اظهار داشت: «در این مدت با اشعار عارف به سختی ارتباط برقرار میکردم. به نظر من، حسینی به جهان پیرامون خود نگاه منفی دارد. در کارهایش، حس نیست و همیشه تکهای نچسب دارد. خصوصا اینکه من بین این چهار شعر، هیچ کدام را نپسندیدم. او نگاه پیش پاافتادهای دارد. به نظر من، شعر زمانی شعر میشود که زبان پخته داشته باشد و خواننده را تکان دهد و در ذهنش بماند، اما آثار وی نه تنها در ذهن خواننده نمیماند، بلکه دوست ندارد آنها را حفظ کند.» قاسمی نیز درباره اشعار حسینی گفت: «در شعر دوم، «در کنار تو باید بزنم...»، معنای جالبی ندارد، در صورتی که شاعر با پس و پیش کردن کلمات میتواند کارش را تقویت کند. به طور کلی، شعرها نباید نیاز به پاورقی داشته باشند (اشاره به کلمه سید). اگر همین شعر را یک انگلیسی بخواند، مسلما برایش مشکلساز خواهد بود».
دهقان هم در مورد اشعار سارا محمدی و گلزاده عرفانی بیان کرد: «شعرهای ایشان و بیشتر شاعران کنونی که کارشان نقد میشود، از نظر فرم و محتوا مشکل دارد و این به دلیل کمبود مطالعه است. در این شعرها بیتوجهی به دستور زبان به صورت فاحش دیده میشود. چینش سطرهای این شاعران نیز از هیچ قاعده درستی پیروی نمیکند.» وی از شاعران و نویسندگان خواست با افزایش مطالعه و دقت در فرم و محتوا به طور همزمان، از خوانش داستان و شعر و الگوهای مناسب شعری غافل نشوند.
در بخش پایانی این نشست، محمد کریمی، جعفر واعظی، معصومه حسینی، مهدی ابوالقاسمی، راضیه حسینی، رضا اسدی، مهشید حسینی، عبدالله اصغرنژاد، صادق دهقان، علی قاسمی، مریم احمدی، سمیه مرادی، محمد حبیبی، علیمدد رضوانی و ضیا قاسمی شعر خواندند. در پایان نیز حامد محقق، درباره ادبیات کودک سخن گفت و با توجه به کمرنگ بودن نقش این ژانر ادبی در افغانستان، از اهالی فرهنگ کشور خواست به این مقوله توجه ویژهای کنند.
گزارشگر: معصومه حسینی
خانه ادبیات افغانستان، نهاد مستقل ادبی، فرهنگی و هنری است که در سال 1382 خورشیدی بنیان نهاده شد. هدف خانه ادبیات افغانستان، پاسداری از ادب، فرهنگ و هنر سرزمین باستانی افغانستان و افزایش پیوندهای فرهنگی میان ملت های پارسی زبان افغانستان، ایران و تاجیکستان است.